شب سرد

تولد شبی بلند بود

 

شبی پر جنب و جوش

 

حرف های گرم مردم سردی شب را

 

همچون شب تیر گرم کرده بود

 

کودکی در آغوش مادر

 

از بزم و بساط شبانه هیچ خبر نداشت

 

کودکی در آغوش مادر

 

قصه ی آن شب اش را از مادر شنیده بود

 

چشمانش  گرم آرامیده بود

 

 

قصه ای زیبا

 

مادری زیبا

 

محبتی زیبا

 

آرزوی هر کودکی بود

 

اما افسوس که کمی آن طرف تر

 

کودکی تنها بود

 

اما افسوس که کمی آن طرف تر

 

کودکی بی مادر بود

 

 

شبی بلند بی مادر

 

شبی بلند و سرد است

 

شبی بلند بی مادر

 

شبی بس سنگین است

 

در سردی شب

 

اشک آن کودک بی مادر

 

در صورتش یخ بسته بود

 

با تکه نانی در دست

 

تا دهان نیاورده

 

قلبش یخ بسته بود

 

رهگذری برایش

 

قوت و نان شبانه

 

لباس گرم زمستانه

 

آورده بود

 

اما کودک تنها

 

هیچ نخواسته بود

 

با تکه نانی در دست

 

همراه با روح مادر

 

از دنیا پر بسته بود

 

شعر : مرتضی قضائی پاکدهی

 

نظرات 6 + ارسال نظر
شروین جمعه 21 دی‌ماه سال 1386 ساعت 08:40 ب.ظ http://www.shahriyareman.blogsky.com

عادت داری منو خبر نکنی؟

دوست عزیز
عذر می خوام
من چند روزی از شما مرخصی می خوام
نمی تونم بیام وب شما رو ببینم
بعدا می ام تلافی می کنم

ریحان یکشنبه 23 دی‌ماه سال 1386 ساعت 12:59 ب.ظ http://narengi.blogsky.com

همسایه ام عراق....
گمانم خبر بود که خبر میکرد

قاه قاه خنده ی تلخ دخترکان به شوق نان و ابگوشت
بی پدر
بی.................
کمی که جلو رفت تنها نان بود و نخود
بی گوشت ....

قربانی امنیت نیامده بود
انجا بی رسم ابراهیم قربانی میکنند
اسماعیل رااااااااااااااا
تا مبدا ترک بردارد ارامش کذاییشان


چرا راه دور همین جا هم ...............
میبینم
کودکان اما بی نان
محکوم به بودن
هر شب شرم پدر بر سر سفرهاشان تناول میکنند
وو در اخر با شکر سر به بالین میگذارند

و من و همسایه هایم .............
دریغ ..........
ما چقدر ناشکریم .............



فکر میکنم جای کار داشت
پخته تر
موضوع عالیه.....
یه تلنگر اساسی


من برای هر پست شما تنها یه کامنت میتونم بزارم اینه که نتونستم خبرتون کنم


التماس دعااااااااااااااااااااااااا

تو این شبا دعا فراموش نشه
تا بعد
یا حق










دوست عزیز
عذر می خوام
من چند روزی از شما مرخصی می خوام
نمی تونم بیام وب شما رو ببینم
بعدا می ام تلافی می کنم
خیلی لطف داری

شروین دوشنبه 24 دی‌ماه سال 1386 ساعت 10:37 ق.ظ http://www.shahriyareman.blogsky.com

سلام سلام
اومدم خبرت کنم که آپم با کتاب دومم
بیا
ببین دعوتتم کردم ها
حالا باز روت می شه نیا!

دوست پاییزی دوشنبه 24 دی‌ماه سال 1386 ساعت 11:42 ق.ظ

سلام
چقدر شعرت تکان دهنده بود :(
نمیدونم چی بگم :((

شما خیلی لطف داری
دوست عزیز
عذر می خوام
من چند روزی از شما مرخصی می خوام
نمی تونم بیام وب شما رو ببینم
بعدا می ام تلافی می کنم

اسپوتا سه‌شنبه 25 دی‌ماه سال 1386 ساعت 03:15 ب.ظ http://www.aradsalt.ir

سلام دوست گلم
از سایت ما دیدن کنید شرکت ما یه محصول فوق العاده داره که برای خیلی از بیماری ها مفیده برای پوست عالیه و ترک های دست و پا و پینه و بوی بد عرق بدن و پا رو از بین می بره
منتظر حضورتون هستیم
شرکت تولیدی اروم آراد دوز www.aradsalt.com
www.aradsalt.ir

دوست عزیز
عذر می خوام
من چند روزی
نمی تونم بیام وب شما رو ببینم
بعدا می ام تلافی می کنم

مثل هیچ کس سه‌شنبه 25 دی‌ماه سال 1386 ساعت 06:30 ب.ظ http://www.angeleye.blogfa.com

سلام مطلب زیبایی رو نوشتین راستی این ایام عزیزرو به شما تسلیت عرض میکنم[گل]

شما خیلی لطف داری
به شما هم تسلیت عرض می کنم
دوست عزیز
عذر می خوام
من چند روزی از شما مرخصی می خوام
نمی تونم بیام وب شما رو ببینم
بعدا می ام تلافی می کنم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد