شعرم تقدیم به ...
آرام و بی صدا
در یک عبور سنگین
از کنار من
همه ی تو
گذشت
خاک پای تو
بر سینه ام چسبید
مهر پیشانی ام
هدیه ات بود
هدیه ی تو .. همدم من
پی نوشته : هدیه ات را دوست دارم
قلبم ... تقدیم قلب پاک حسین .. که روزی به من نظر ..
بی هیچ حرفی
بی هیچ کلامی
شهید شد
خدا می خواست حسین ..
هنوز هم عشق می بارد
از شهادت حسین (ع)
شکست ..
هر لحظه
و هر روز
دشمن خدا را ...
شعرم تقدیم به شما..
دلم از هوای سرد
یه خونه ی گرم می خواد
با پنجره های آبی
تا هر موقع باز کنم
دلمو نشون ابرها بدم
من فقط ..
سهمی از بارون می خوام
سهمی در شب آخر
فردا که می آد
دلم دلشوره داره
هنوز دلم ..
دلواپس خواب های پریشونه
نمی خوام پاییز بمیره
نمی خوام روی شاخه های خشکیده
دلم آویزون بمونه
دلم از تو ..
یه خونه ی گرم می خواد
با چشمای خورشید تو
شعرم .. (خیال تنهائی) ... تقدیم به ..
با توام ..
در همین فرصت باقی مانده
دور یا نزدیک
با توام ..
چون شبنمی در غنچه
در زیر باران
در کنار حوصله ی تو
با منظره ی عشق
چگونه با تو
در پیراهن قصه های بارانی
از خود آغاز نشوم
باورم کن ..
من از حصار
از همسایه
از طوفان
و از سلام دیوار می ترسم
تو را من می شناسم
صدایم کن
صدایم کن
شعرم ..."دختر زرافشان "... تقدیم به ..
می تراود از دل تو
یک خورشید
روزها دختری آبی
از جنس آسمان
زحمت کش و خیال انگیز
شب ها در ملال تنهائی
زیباتر از او نیست
کبوتر سحر انگیز
مانده ام من ...
آن روز که آفریده می شدی
خدا در کشیدن تو
رقصی از هزار مهربانی داشت
یا افتخاری از هزار نوازش خدائی
مانده ام من چگونه نبازم !!!
"به طراوت این دختر زیبائی "
شعر امروزم ( غفلت )
حرف های دلم
با چشم های مهربان
توقعی ساده
از قصه های شبانه بود
سوالی در سوکت و سیاهی
به غلط نوشته بودم
چرا من ؟
چرا من ، سهمی از قصه ها ندارم ؟
او نیز..
پیش از آنکه سوالم بشنود
از کنارم رفته بود
شعرم تقدیم به بابای عزیزش... که بابای عزیز منم هست
حس غربت از داغ پدر
حس تنهائی دلمون نیست ؟
دلمون نیست که پدر نیست ..
گفتن به آسمون نگاه کنیم
خدا اونجاست
نه .. به این آسمون نگاه کن
آسمونی که توی دل مون
خدا برای همیشه
تک و تنها پیش خودش
خدای دلهاست
اگه به آسمون نگاه کنیم
اونی که آلان پیش خداست
اونم می بینیم
پدری که خیلی وقت ها
از خونه ی ما سفر کرد
از ته دل ... ما رو در به در کرد
اونم می بینیم
ای خدا... پدرم اونجا تنهاست
نکنه دلش بگیره
نکنه سر به جنون
از غم دخترش بگیره
مگه چند سال از رفتنش گذشته
دیروز تو بغل بابا
بابا موهامو شونه می کرد
امروز هم روی نوشته ها م
تک و تنها
دلم عزا گرفته
ای بابا جون
جات تو دلم
همین جا ...پیش خداست
نکنه دلت بگیره
نکنه دلت ...واسه تولدم
رنگی ازهوای خونه بگیره ...