چهره ای سایه دارد بر دیوار
و در هم آغوشی او
می ماند بیدار
هر چند چشم و گوشی به بدن دارد
اما به خیال دارد یک دیوار
به سرانجامش دیوار
می نهد بر سایه
فکر سردش را بسیار
شعر: مرتضی قضائی
ساعت ۱۴:۲۰مورخ ۳۱/۶/۸۷
یادش بخیر
روزهای گذشته
هرگز بین من و خدا فاصله نبود
هرگز برای دیدن خدا
یک کتاب دعا
در جیب من نبود
بی جستجو کنارش بودم
دست می دادم به او
دستم را می فشرد
یادش بخیر
آن روزهای شیرین
اما اکنون چه
با این همه ادعائی که دارم
تنها یک کتاب دعا دارم
نه خدا ...
شعر : مرتضی قضائی
رمضان امسال هم تموم شد دوستان
التماس دعا