ما دو تا بودیم کنار هم
من و تو ، با یک دریای لبخند
آه که دلم درد می کرد
همین امروز
کنار همین غم دیروز
شب مهتابی ، غم بی تابی ، گریه کردم
تو رفتی به همه جا ، از این کنارم
قطره قطره اشک می ریختم
قطره ها زاشک می دوختم
من بودم تنها و تنها ، در آغوش هر پرنده
تا ببینم از تو روئی ، تا ببینمت صد بار خنده
به دنبالت دویدم ، تا بگویمت دوات کو ، میشه یکبار دیگه
تو نبودی ، نه پیش من ، نه پیش هیچ کس دیگه
کنار پنجره دلم شکسته بود ، تنگ خالی
بی صدا زمزمه کردم ، زمزمه ای نه در حد کافی
اومدی از راه خیلی دور ، اما چه زود
راه ، بسیار بود !
فاصله ، دنیا بود !
خواهشم اینه ، با من بمون همیشه
صد قسم ، بازی من تکرار نمی شه
دوست دار شما : مرتضی قضائی
سلام سلام
خوبی؟؟ من خوبم
ممنونم از خبرت
نیازی به عذر خواهی نبود
من از دست هیچکس دلخور نمی شم
تقریبا
شعرت زیبا و دیگیر بود
منو غمگین کرد
البه حست مقدس و پاکه
دلگیره ولی با این شعر ها دل خودم نمی گیره
پوستم کلفتر از این حرفاست
سلام
سلام، سلامتی میاره
سلامتی، شادی میاره
شادی، عشق میاره
عشق، زن میاره
زن، بچه میاره
بچه، دردسر میاره
دردسر، مکافات میاره
پس سلام و ...
به امید روزی که آقام بیاد.
التماس دعا (فقط بخند)
سلام
تا زن بچه میاره قبول
اما بعدش رو برات بگم
بچه باز هم عشق میاره
عشق خونه میاره
خونه لونه میاره
لونه دونه میاره
دونه انرژی میاره
انرژی هست که شادی میاره
مرسی پسر خوب و نازنین
حتما می آد
چشم شما هم برای ما هم دعا کن
سلام همسایه عزیز و جدید وبلاگت زیباست دوست داشتی پیشه منم بیا.درپناه حق
سلام
خیلی لطف کردی اومدی
قدومت مبارک
حتما می آم
به امید دیدار
سلام آقا مرتضی گل
مرسی از این همه لطفی که به من داری
شعرات خیلی قشنگه ولی به قول غزال دلگیره گرچه خودت می گی دلت نمی گیره!!ولی پوست ما که به کلفتی پوست تو نیست!!
چشم سعی می کنم کمتر غمگین بگم
البته سعی می کنم
قول نمی دم چون هنوز از آب و آتیش در نیومدم که بتونم شاد بگم
راست می گی پوست مردها چون احساسات کمتری دارند خشن تره اما بیچاره خانم ها
سلام خوبی؟
به نظر من تو که شعر دلگیر می گی خودت شاد می شی نه؟
اخه من اینجوریم
وقتی شعر می گم چند دقیقه بعدش باور کن مشکلم حل می شه!!!
نمی دونم قضیه اش چیه ولی دوست دارمک بدونم برا همه همین جوره؟؟؟
سلام
یه راز اگه گفته نشه بهتره
ولی نمی شه که جواب استاد را نداد
یه نویسنده هر موقع چیزی بنویسه حتی اگه غمگین باشه دلش شاد می شه . چون تونسته چیزی از خودش به یادگار بذاره و به همین خاطر دلش شاد می شه . اما هنوز اون غربت و تنهائی که از آن صحبت می کرده توی دلش هست و حتی از بین نمی ره بلکه تقویت هم می شه . خیلی ها با ابراز احساسات شاد می شن و خیلی ها بر عکس غمگین
ولی من در بین این دو تا هستم
شادم به خاطر برخی الطاف الهی
غمگینم بخاطر اعمال بدم
در کل خدا تنهائی برام نگذاشته و این غروب دل بخاطر کج فهمی های خودمه
البته یه اعتقاد دارم که شعرا نه من و امثال من ،دارای احساسات لطیفی هستند و بیشتر دچار تزلزل و مخاطرات روحی می شن . پس بنابراین بیشتر ناراحتند
دیگه بسه و حوصله دوست آسمانی رو خط خطی نمی کنم
به امید پرواز
سلام
وقتی می آم آپ کنم هیچی ندارم که بگم ولی قبلش پر از حرفم
بعد چرا می زنی هان ؟
سلام خوبی
زدن داداش کوچکتر از وظایف داداش بزرگتره
می خواستی کوچکتر از من نباشی . مقصر خودت هستی
منم اگه یه داداش بزرگتر از خودم داشتم حق خودم می دونستم روزی یکبار ازش کتک بخورم
شوخی کردم من و زدن دو کلمه نامونسه
موفق باشی عزیز
سلام دوست عزیز واقعا نظر لطفت بود که وبلاگم رو با قدمهایت اشنا کردی .متن خیلی زیبا بود بیشتر از خیلی بازم لایق دونستی خوشحا ل میشم جای قدمهات رو توی وبم ببینم.در پناه عشق
خواهش می کنم دوست خوب
حتما می آم و از جملات زیبات بهره مند می شم
موفق باشی
سلام دوست عزیز
زود بدو بیا.این بار دیگه دست خالی بر نمی گردی...آپ کردم...
چرا خودت اپ نکردی؟من منتظرم زود از اب و اتیش در بیای!!!
سلام
کار خوب اگه طول بکشه بهتر از اینکه تند تند کار بد و دل نچسب تحویل دیگران بدی
امیدوارم یه کار خوب تحویل شما بدم
حتما می آم
موفق باشی
سلام
سلام
خوبی؟ من اپیدم
منتظرتم ها
زودد تند سریع بیا
نظر یادت نره
نمی ذاره تو بالایی نظر بدم
اومدم
موفق باشید