خدای مهربانم
خدای مهربانم
هنوز اسیر بیش و کم هستم
زمان به سرعت می گذرد
عمرم به پایان می رسد
می دانم که دست هایم خالی است
می دانم که اندوخته ای ندارم
چه کنم ؟
اندوخته ای ندارم
ای منجی از پا افتاده گان
ای منجی از راه ماندگان
دستم بگیر
تا هر آنچه در خور وشایسته ی بندگی توست
بدست آورم
تا روسیاه در خانه ات نباشم
محتاج غیر تونباشم ...
امین یا رب العالمین
سلام دوست مهربونم.این حرفا چیه.شما بزرگترید.
راستش میدونین که این چند وقته حال و روزم رو به راه نبوده واسه همینک دیر دیر میام ولی بازم اولین کامنت این پستتونو من گذاشتم.
شما هم زود زود بهم سر بزنین.به همین کوچیکترا.
شاد باشین.
خوش اومدی
حتما دوست عزیز میام پیشت
موفق باشی به امید دیدار
چرا آپ می کنی منو خبر نمی کنی؟؟؟؟
منتظر حضور سبزتم که بیای و شعر منتظرمو بخونی.زودی بیایا...
من کسی رو خبر نمی کنم
چون ممکنه سرش شلوغ باشه نتونه بیاد
البته خیلی خوشحال می شم دوستان به دلخواه خودشون بیان اینجوری باحال تره
اولم
نه دوست عزیز دوم شدی
سلام . خوبی مرتضی جان؟
من آپم
موفق باشی
ممنون که اومدی حتما میام
شما هم موفق باشید
آمیییییییییییییییییییییییییین
خدایا مرتضی رو رو سفید کن
اندوخته هم بهش بده
خیلی خیلی ممنون