برگ

کنارم لبریز از برگ بود

روی رشته ها ، پیش چشم من

زنجیری از خدای سبز بود

با انگشت خود زیر و رو می کردم تصویر خدا را

روح باغ از دیدنم کمی دلتنگ بود

آنجا خانه ی دوست بود

سرشار از تپش شاخ و برگ

هر لحظه می درخشید

شبنم از آیینه ی برگ

تا ظهر آن روز

روی برگ ها بال می زد  تن من

همرنگ خدا بود

سبز تر از سبز وفا

بی طرح و ریاء بود تن من

اما اکنون ...

به تصویر می سوزد این دل من 

شعر و عکس : مرتضی قضائی   

a8d5d407y1er68i3g1ei.jpg

نظرات 2 + ارسال نظر
*** پنج‌شنبه 14 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 11:43 ق.ظ http://www.khodavand.blogsky.com

سلام دوست عزیز.

پیام الهی با چندی دیگر از آیات الهی بروز شد.

منتظر حضور سبزتان هستم.

در زیر سایه ی حق موفق باشید.

ساناز جمعه 15 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 12:21 ب.ظ http://behavayeto.persianblog.ir

سلام به آقا مرتضی عزیز
همیشه خانه دوست بهترین جای دنیاست...
من به روزم...منتظرتم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد