بوی بهشت

 

همسفر با من و تو


جاده بود و جاده بود


رنج دشواری راه...با تو اما ساده بود


جز تو تقدیر منو


کی به فردا گره زد


زیر تار و پود شب


نقشی از خاطره زد


کی امید تازه ای... به شب پنجره داد


عادت ترانه رو... کی به این هنجره داد


اگه کوله بار ...ما چمدونی از دعاست


اگه تنپوش سفر


پرده ستاره هاست


با تو همسفر شدن مثل جاری شدنه


کوچ قشلاقی من تا بهاری شدنه

وقتی دست روزگار سرنوشتمو نوشت


تا به اسم تو رسید


پرشد از بوی بهشت


اگه کوله بار ما...چمدونی از دعاست...


اگه تنپوش سفر...پرده ستاره هاست..



باتو همسفر شدن...مثل راهی شدنه..


کوچ قشلاقی من...تا بهاری شدنه...


 

شب سحر شد، بامداد آمد، تو مینالی هنوز---نوش جانت زهر حسرت ای دل رسوا بسوز 

نظرات 2 + ارسال نظر
بانوی ماه دوشنبه 23 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 10:54 ق.ظ http://banooyemah.blogsky.com

سلام عالی و بی نظیر بود موفق باشی

ممنون از لطف شما
شما هم موفق باشی

محمد چهارشنبه 9 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 05:55 ب.ظ

ba salam

اینم خوب یک نظر محبت آمیزه از یه داداش گل به داداش گل دیگه
خیلی خوشحالم که منت گذاشتی و به من سر زدی
اما مطمئنم بعلت مشغله ای که یک مدیر داره نتونستی بیشتر وقت بذاری و یا نوشته ام رو تا آخر نخوندی یا وقت نداشتی بیشتر از این بنویسی
بهر حال ممنون از لطفت پسر گلت رو هم ببوس

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد